نتایج جستجو برای عبارت :

به خاطر آرام

۲۳ سالم که بود فکر می کردم ۲۸ سالگی برای یک دختر یعنی خیلی، یعنی باید به یه چیزایی که معمولا جامعه می طلبه رسیده باشی وگرنه خیلی دیر کردی و دیر شدی!! الان که روی سرازیری ۲۸ دارم آرام آرام سر میخورم، با خودم فکر میکنم که ۳۳ باید همان ۲۸ باشد تنها کمی پخته تر و ناراحت تر به خاطر فرصت های از دست رفته.
من به تو خندیدم
چون که می دانستمتو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدیپدرم از پی تو تند دویدو نمی دانستی باغبان باغچه همسایهپدر پیر من استمن به تو خندیدمتا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهمبغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من وسیب دندان زده از دست من افتاد به خاکدل من گفت: بروچون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را ...و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرامحیرت و بغض تو تکرار کنانمی دهد آزارمو من اندیشه کنان غرق در
 ببین، اصلا کاری ندارد. دستت را در سینه می بری، آرام دلت را بر می داری و می آوری بیرون، آرام !!! بعد آرام صابون را رویش میمالی .زیاد نماند که دلت را خشک می کند . بعد زیر آب ولرم کف ها را می شوری.حالا دل صابون زده ات را آرام می گذاری سر جای قبلی اش . می بینی؟ به همین  ساده گی به همین تلخ مزگی :) 
اردیبهشت را می شود،آرام آرام عاشقی کرد...اردیبهشت را می شود آرام آرام مُرد..!به من باشد میگویم هیچ عشقی نباید توی اردیبهشت تمام شود، هیچ دلی نباید توی اردیبهشت بگیرد، تنگ شود...اصلا" اردیبهشت را باید دوباره از نو عاشق شد!بهار باید اول جاده ی دل بستن ها باشد، اول عاشقی کردن ها...آن
زمان که دلت و احساست بنفش ملایم است و دنیا مثل رنگین کمان چند رنگ عشوه
میاید و چشمک میزند، اردیبهشت را باید روی دور آهسته زندگی گذاشت و زندگی
کرد...اردیبهشت را باید ا
روح‌الله خیلی تر و فرز بود و قدرت بدنی بالایی داشت. هر روز خودجوش ورزش می‌کرد. یک کوله پشتی پر از وسایل نظامی داشت که خیلی سنگین بود. کوله‌اش را به دوش می‌انداخت و دور محوطه می‌دوید. خیلی ورزیده بود. . اما من گاهی توی تمرینات نظامی به خاطر اضافه وزن از گروه جا می‌موندم. . یادم است تو تمرینات گروهی، روح‌الله به خاطر من آرام می‌دوید. به خاطر این آرام دویدن همیشه هم توبیخ می‌شد. اما از آنجا که روح‌الله آخر معرفت بود، با وجود توبیخ باز هم کنار م
آرام آرام ، باران ، تند تند میشدداشت تمام خانه های که با کاغذ ساخته بودم نم میکشیدتمام جوهر دوستت دارم هایی که روی دیوار هایش نوشته بودم حالا یک مشت اشک بودداشت آرام آرام، تند میشدحس کردم دلی آن دور هازیر خروار ها خاک دفن شدبه دستان باران قاتلبه دستور دنیای نامردچشمان من نظاره گر تمام رفتن هایت هست و میماندتا دلت میخواهد بروچتر را هم با خودت ببرزمین خیسی که نفس می‌کشیدیک فرق با صورت خیس من داشتمن نفس نمیکشیدمهیچبی هیچ ترسی از مردنبه خدا قس
مادر بزرگم بسیار صبور و آرام بود. خیلی از اوقات که همه برای موضوعی پر پر میزدند او با آرامش کنار بساط سماورش مینشست و یک قاشق دارچین و نبات داخل استکان چایی اش میریخت و آرام آرام هم میزد.
صدای جرنگ جرنگ قاشق اش توجه همه را به خود جلب میکرد...
ادامه مطلب
دانلود آهنگ تمشک از میلاد آرام
تقدیم عزیزان موزیک من ♫ دانلود اهنگ وای تمشک وحشیه جفت مردمک چشمات به نام تمشک با صدای میلاد آرام به همراه تکست و بهترین کیفیت آماده کرده ایم ♫
شعر و ملودی : نیلوفر منصوری | تنظیم قطعه : رسول پورنیاکان
Download Old Music BY : Milad Aram | Tameshk With Text And 2 Quality 320 And 128 On Music-fa
 
متن آهنگ تمشک میلاد آرام
ادامه مطلب
بدان اى انسان، که دنیا، آرام گرفته ساکن در خود را مى‏‌کوچانَد و شادمانِ آسوده خاطر را دردمند مى‏‌سازد.آنچه ازدنیا پشت کرده و رفته است، باز نمى‏‌گردد و آنچه هم مى‏‌آید، معلوم نیست تا از آن حذر توان کرد. آرزوهایش دروغ و آمالش پوچ است.
 
مولا
می‌دوم میان زندگی. در سراشیبی خیابان دانشکده با کوله‌ی سنگین و کتاب‌های بغلم راه نمی‌روم، می‌دوم. قبل از آن‌که خورشید طلوع کند. آن کتاب‌خانه و راهرو و کلاس‌ها خانه‌ی من شده است. خانه‌ی امنی که آدم‌هایش را دوست دارم یا کاری به کارشان ندارم. خانه‌ای که کمکم می‌کند خوب باشم و هیچ‌وقت اذیتم نکرده و نمی‌کند. خوش‌حال می‌شوم. صدای خنده‌ام می‌پیچد. چیزهایی که می‌خوانم را بلندبلند تعریف می‌کنم. معلم‌هایم نام کوچک مرا به خاطر سپرده‌اند.
((أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ))
استادی می‌فرمود:
این آیه معنایش این نیست که با ذکر خدا دل آرام می‌گیرد.
این جمله یعنی خدا می‌گوید: جوری ساخته ام تو را که جز با یاد من آرام نگیری!!!
تفاوت ظریفی است!!! 
اگر بیقراری...
اگر دلتنگی...
اگر دلگیری...
گیر کار آنجاست که هزار یاد جز یاد او در دلت جولان می‌دهد.
دارم با خودم آشتی میکنم- آرام آرام.
روزهای سختی را می‌گذرانم. هیچ وقت به هیچ ماده مخدری اعتیاد نداشته‌ام، اما حس میکنم ترک کردن اعتیاد باید حسی این چنین داشته باشد: تلاش میکنی آرام آرام زهرش را از جسم و روانت بیرون کنی، یک وقت هایی تو بر زهر پیروزی، یک وقتایی زهر بر تو پیروز می‌شود و حس ناتوانی وجودت را می‌بلعد. در این لحظات، تنها پناه استغاثه و خواب است.
گفتم خواب. دو روزی می‌شود که با چشمان خیس از اشک از خواب بیدار میشوم باز. برنامه این است
گمونم ۸ یا ۱۰ ماه پیش فهمیدم یکی از بچه ها شیطنت میکنه و گاهی یه سری وسیله با خودش میبره 
با هزار بالا و مایین تونستم نگهش دارم و صرفا جاشو تغییر دادم
خیلی باهوش و فنی بود 
واحدم که عوض شد 
آوردمش پیش خودم بابت کارای روزانه 
عالی بود 
دیروز فهمیدم باز...
تمام دیشب با معده درد به خودم پیچیدم 
حس تلخی بود لگد زدن به اعتمادم 
من از خودم و آبروم مایه گذاشته بودم و نه تنها نگاش داشته بودم با خودم منتقلشم کردم
واقعا شکست بود برام 
براش توضیح دادم منط
انگار هواپیمامون سقوط کرده وسط جزیره‌ای در اقیانوس آرام. زخمی شدیم اما جانِ سالم به در بردیم. نه کسی صدامونو می‌شنوه نه برای کسی اهمیتی داره که کم کم محو و ناپدید می‌شیم. ما هم نشستیم به انتظار یک قایق نجات وسط اقیانوس. خوش‌خیال، منتظر، آرام. 
چه چیز تو را به فردی یا مکانی یا گروهی متصل می‌کند؟
تعلق خاطر داشتن؟
چه چیز برای تو تعلق خاطر می‌آورد؟
چه چیز باعث می‌شود که فکر کنی به آن فرد و مکان و گروع تعلق داری و باید جایی از ذهن و خاطرت را به آن اختصاص دهی؟
من به تمام سوالات بالا جواب هم‌زبان بودن و زبان هم را فهمیدن را می‌دهم. 
تو تا زمانی متعلق به فردی هستی که بتوانی حالیِ آن فرد کنی که چه چیز می‌خواهی و هدفت چیست! 
تا زمانی متعلق به مکانی و جایی هستی که زبان و فهم مشترک داشته باشی. ف
«عاشق، روزها و شب‌های هفته و ماه و سال را به حال خویش رها نمی‌کند.عاشق شبیه نمی‌سازد.عاشق دمادم چیزی را نو می‌کند؛ چیزی حتی بسیار بسیار کوچک را.»
«
- عسل! برایت یک عاشقانه‌ی آرام ساخته‌ام؛ یک انشای ساده‌ی مدرسه‌ای. خسته نیستی که بشنوی؟
+ خسته‌ام؛ اما چرا نمی‌شود یک عاشقانه‌ی آرام را وقت خستگی شنید؟
»
[ یک عاشقانه‌ی آرام - نادر ابراهیمی ]
اعجازِ قرص کامل درخشان ماه همیشه برایم تسلی خاطر بوده است. اینکه اگر خورشید رفته است، ماه را فرستاده است تا تو در تنهاییِ بی نور نمانی. اما خیلی وقت‌ها آنقدر با حسرت به غروب خورشید خیره میشویم که یادمان میرود که ماهی بالای سرماست که خورشید به مهر نورش را به صورتش پاشیده است.
من آرامش را در کمی دورتر ایستادن و از کمی دورتر نظاره کردن میبینم. وقتی دورتر می‌ایستم میبینم هیچ چیزی آنقدر ارزشش را نداشته که یادم برود زندگی کنم. آرامش خودِ خودِ بی و
آهسته آهسته حسی خوش درون قلب او پیدا شد 
آرام آرام حسی از نوع تفاخر و افتخار در او قدم زد 
در کمتر از چشم بر هم زدنی، فرصت دیدار از دست رفت ..
 
 
ما هیچ از خود نداریم، این حقیقت را با مکاشفه در حقیقت مرگ، و هم آغوشی با خاک می توان دریافت .. و سر فرود آورد .. که هستی آدمی عاریه از اوست ..
تو را به جای همه کسانی که نشناخته‌ام دوست می دارمتو را به خاطر عطر نان گرمبرای برفی که آب می‌شود دوست می‌دارمتو را به جای همه کسانی که دوست نداشته‌ام دوست می‌دارمتو را به خاطر دوست داشتن دوست می‌دارمبرای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریختلبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می‌دارم
تو را به خاطر خاطره‌ها دوست می‌دارمبرای پشت کردن به آرزوهای محالبه خاطر نابودی توهم و خیال دوست می‌دارمتو را برای دوست داشتن دوست می‌دارمتو را به خاطر بوی لا
پیچک وار پیچید به سطور شعرهایمخندید به پوچی غم هاو خواند،از  بی نهایتی خورشید      از ماهتابی ماه         از چیدن ستارها در شب های کویر!         و خواند        از آرامش عاشقانه دو کبوتر         زیر برهنگی نور ماه...
و صدایی پیچید! به یکباره فرو ریخت دلم! و صداچه سخت است ترسیم چیزی که نیست قابل توصیف!آن صدا،گرم و صمیمیمثل نوازش اولین انوار یک طلوع از میان ابرهای خستگی!و آن صدا،مثل یک نت کوتاه عاشقانه بود!صدای آرام عشق...
سالهاست،چشمانم را بستهو می
می روی قدری آرام ترروی نی آرام مادراز دل گهواره رفتیروی نی الله اکبرسایه می اندازی روی سر منسرو قدت رو نیزه گل پسر منیک شبه مردی شدی دلاور منبسته شده چشمات ای وایمادر فدا لب هات ای وایمیوفتی از بالا ای وایپیش سر بابات ای وایعلی لای لایآب که شد بعد از تو آزادآتشی بر جانم افتادآب رسید اما تو رفتیای خدا ای داد ای بی‌ دادبس که به دنبال نیزه دویدمبس که به روی خود پنجه کشیدماز بغل نیزه تا خدا رسیدمگهواره شد دستم ای وایدنبال تو هستم ای وایمی‌شد خدا
#معرفی_کتاب ..داستان یک عاشقانه آرام روایتی است از قبل از انقلاب سال 57. شخصیت اصلی این رمان گیله مرد معلمی است که علاوه بر تدریس فعالیت های سیاسی زیادی انجام می دهد.او در یکی از سفرهای خود با دختر زیبایی به نام عسل ازدواج می کند و شروع عاشقانه آرام پس از این واقعه شکل می گیرد.__________با ۵ درصد تخفیف اعضا و ارسال رایگان
_____________
سفارش ازطریق #سایتwww.amirabook.irسفارش به صورت تلفنی۰۷۱_۳۲۳۲۱۴۳۲۰۷۱_۳۲۳۲۰۸۸۱_۳سفارش ازطریق تلگرام
باامیراکتاب در پیام رسان #ای
عاقل شدم , دوباره که دیوانه ات شوم با پای خود شکار تو آمد سر کمند جان می دهم برای تو چون شمع و وقت صبح بر خویش دل نبندی و بر عشق دل ببند این جان که در هوای تو از تن بدر نرفت ساده ولی برای تو صد دل ز خویش کند افتاده ام به پای تو چون خاک در رهت مگذر ز من که خاک ز جایش شود بلند در قلب و نبض من به میان است پای عشق جان داده ام به خنده ات آرام تر بخند ... #الهام_ملک_محمدی
دانلود آهنگ جدید سروش بند به نام آرام جان
Текст песни arame jan Soroosh Band
بی تو بقرارم جانان و جانم آرام جان من شوБез тебя моя душа и моя душа будут спокойны
بنشین کنارم از من خرابت عاشق نگاهتСядь рядом со мной
جان میستانی جان نوش جانت

ادامه مطلب
یک زخم نامرئی شده ام..
حتی، گاهی رویش آرام آرام نمک میریزم و عمیقش میکنم؟
هی سکه می اندازم و میگویم روی شیرش شانس من است
هی خط میشود..
خط میشود و عمق میدهد به این زخم..
ت
ن
ه
ا
این کلمه معانی مختلفی دارد که هر کس در زندگی ش انگار میتواند چندین بُعدَش را تنها بفهمد:))
تنها در تنها
روی کاناپه‌ی سبز تکیه‌داده به پنجره‌ی پذیرایی نشسته‌ام. بیرون برف قشنگی می‌بارد. از ساوندکلاود موسیقی برف روی کاج‌ها را گذاشته‌ام روی تکرار. بوی قلیه‌ماهی خانه را پر کرده. خانه‌ امن و آرام است. میم چند دقیقه‌ی پیش زنگ زد که از دانشگاه راه افتاده و ممکن است به‌خاطر ترافیک دیرتر برسد. خواهش کردم زودتر بیاید با هم برف تماشا کنیم. حالا منتظرش نشسته‌ام و به حرف‌های زنی فکر می‌کنم که ظهر توی آرایشگاه دیدمش. که بعد از صحبت تلفنی با میم، ازم
یاحق...
این روزها آرامش را در کارهایی می یابم که پیش تر، دل خوشی از آن ها نداشتم.
آرام می شوم وقتی که اسکاج کفی را به صورت دورانی روی ظرف های خیس خورده می سایم!
آرام می شوم وقتی که اسکاج نرم و لطیف بر ظرف ها ساییده می شود و این نشان از آن دارد که ظرف ها دیگر تمیز شده اند...
سرشار از آرامش می شوم وقتی آب را با فشاری ملایم روی ظرف های کفی می گیرم و کف های آرام آرام از روی ظرف سر می خورند؛ با خودم می گویم: «چه خوب شد که خداوند آبی پاک و پاک کننده برایمان فر
موسیقی آرام را به ضرباهنگ‌های یکسره و مهیج ترجیح می‌دهم. چه در باکلام و چه در بی‌کلام.
حوالی اردیبهشت، دوتایشان به جانم نشست. «صدایم بزن» از چارتار و «آرام من» از محمد معتمدی.
امشب یکی دیگرشان را یافتم. این‌بار هم از محمد معتمدی.
بشنوید
آخر معشوق را «دلارام» می‌گویند، یعنی که دل به وی آرام گیرد. پس به غیر چون آرام و قرار گیرد؟ این جمله خوشی‌ها و مقصودها چون نردبانی است. و چون پایه‌های نردبان جای اقامت و باش نیست، از بهرگذشتن است، خنک او را که زودتر بیدار و واقف گردد تا راه دراز بر او کوته شود و درین پایه‌های نردبان عمر خود را ضایع نکند.
آیا من در حال تغییر هستم؟
به نظر بله.

تغییر آرام آرام سراغت می آید. خودت هم نمی فهمی کی عوض شدی. نگاهت عوض می شود. آرمانهایت عوض می شوند. اهدافت عوض می شوند. تغییر مثل ماری خوش خط و خال است که به آرامی و بیصدا می خزد و تو را می بلعد و هضم می کند و تو حتی متوجه هم نمیشوی که تغییر تو را هضم کرده با اسید شسته و زیر و رویت کرده.
خیلی وقت بود به خاطر دو تا مشکل تحت فشارهای عصبی و استرس زیادی بودم
اولیش مربوط به خانواده بود و کل زندگیمون و تحت الشعاع قرار داده بود و من برای اولین بار اینو تجربه میکردم که تحمل درد و رنج خانواده به مراتب خیلی سخت تر و جانکاه تر از درد شخصیه
دومیش هم مشکل شخصی مربوط به من و یار بود و گره هایی که عوض باز شدن ، سخت تر و پیچیده تر میشد
درست تو اوج نا امیدی مشکل خانوادگی دو سه روز پیش حل شد و مشکل شخصی هم دیروز اتفاقات خوبی افتاد که به سمت و سوی حل
عادت داشت مدام برود قبرستان. چند ماهی یکبار، ماهی یکبار، این اواخر هفته‌ای یکبار می‌رفت قبرستان. رفیق از دنیا رفته‌ای داشتیم که غم از دست دادنش برای او هیچ جوره فروکش نمی‌کرد. می‌گویند سوگ از دست دادن یک عزیز اگر بیشتر از شش ماه طول بکشد یعنی باید بروی یک فکری به حال خودت بکنی. بروی پی دوا و درمان. دوا و درمانش این بود که مدام برود قبرستان. سرش را می‌انداخت پایین و آرام آرام طوری که پا روی سنگ قبر عزیز کسی نگذارد راه می‌افتاد سمت قبر رفیقش.
همه شان یا به خاطر بوفون رفته اند به یوونتوس،
یا به خاطر عظمت تاریخچه به یونایتد،
یا به خاطر جذابیت پروژه جاه طلبانه، به پاریسن ژرمن.
اخبار فوتبال را که دنبال می کنی عجیب است.
هیچ کس به خاطر پول به هیچ تیمی نمی رود مگر در لیگ چین و قطر!!!

پ.ن: صداقت غربی ها دارد دیوانه ام می کند.
چقدر خوب اند این غربی های قانون مدارِ اخلاق گرا.
حلزون درونت را پیدا کن..!
جنوب ایتالیا زیستگاه نوعی چتر دریایی بنام "مدوز" و انواع حلزون های دریایی است ، هر از گاهی این عروس دریایی حلزون های کوچک دریا را قورت می دهد و آنها را به مجرای هاضمه اش انتقال می دهد .
اما پوسته سخت حلزون از او محافظت می کند و مانع هضم آن می شود! ، حلزون به دیواره ی مجرای هاضمه ی عروس دریایی می چسبد و آرام آرام شروع به خوردن عروس دریایی از درون به بیرون می کند!
زمانی که حلزون به رشد کامل خود می رسد ، دیگر خبری از عروس دریای
روزانه چند دقیقه از وقت‌تان را به خودتان اختصاص دهید و آرام و ساکت گوشه ای خلوت بشینید و برای چند لحظه ذهنتان را از تمام مشکلات وسختی ها آزاد کنید.و بعد افکاری که باعث نشاط و انرژی شما میشوند را آرام آرام وارد ذهنتان کنید.
این کار باعث میشود که قدرت ذهنی شما برای جذب خواسته هایتان بیشتر شود.در واقع بعداز این کار و مبرّی کردن ذهن‌تان از همه‌ی سختی‌ها کم کم سیگنال‌های منفی ذهن‌تان کم شده و مثبت ها بیشتر
یادتان باشد تاجایی که میتوانید مثبت ب
کیکی است که آرام خواهرم دیشب فاصله ی بین ۱۲ شب تا۴صبح برام درست کرده
و ۴ صبح با صدای آرامِ آرام خانوم، و عطر مطبوع کیک، بیدار شدم، هم خودم هم اون موجود ناشناخته ی درونم که عاشق کیک و شیرینیجاتِ
روزم که خیلی عالی شروع شد خداروشکر.....امروز کلا روز خوبیه
 
یه راه برای نشون دادن محبت به عزیزان، همینه، راحته، آقایونم میتونن انجام بدن ظاهرش ممکنه جذاب نباشه، ولی خیلی خوشمزه ست هرچند من ظاهرش دوس دارم
ادامه مطلب
دستگاه نشان داده شده در تصویر زیر به عنوان پلوپز و آرام پز می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
مرحله ۱
به وسیله پیچ گوشتی چهارسوی مناسب دو عدد پیچ نگهدارنده دسته در دستگاه را باز کنید.
دقت کنید مراقب باشید تا شیشه در، از روی آن نیفتد.
مرحله ۲
پس از بازکردن پیج ها، دسته را از در پلوپز – آرام پز بردارید. شیشه نیز ازاد می شود. شیشه را در محل امنی نگهداری کنید.
روش باز کردن باز کردن دسته های پلوپز – آرام پز برقی
مرحله ۳
به وسیله پیچ گوشتی چهارسوی مناسب
رو دلم انگاری یه وزنه ی سنگین و بزرگ گذاشتن خیلی سنگین 
یه چیزی انگار قلبمو فشار میده شاید عذاب وجدان دلاییه که شکستم شاید به خاطر حس نفرتی که تو عمق دلم کاشته شاید به خاطر یادآوری همه ی حماقتاییه که کردم یا به خاطر حرفی که زدم و پاش نموندم 
اگه به خاطر یکی از اینا بود که خوب بود ولی وقتی به خاطر همه ی ایناس میشه نور علی نور . 
کاش میشد یه کاری کنم با این وزنه ی لعنتی کاش میشد درستش کنم این تپش قلبی رو که پایین نمیاد کاش میشد یه کاریش کرد 
دیگه حت
درب اتوماتیک آرین.
نمایندگی تعمیرات جک آرام بند در محل.
نمایندگی تعمیرات جک آرام بند در محل.
نمایندگی تعمیرات جک آرام بند در محل.
نمایندگی تعمیرات جک آرام بند درمحل.
نمایندگی تعمیرات جک آرام بند در محل.
درب اتوماتیک آرین ----------02177809303
استاجی ------09125149705--------09906680332
درب اتوماتیک آرین ----------www.ariandoors.com
 
 
حد توقعتان را از همه چیز و از همه کس پایین آورید تا کمتر رنج برید و آرام تر باشید. در وهله اول از دنیا انتظار آسودگی نداشته باشید، زیرا تعریف اولیه دنیا از دید قرآن کریم و پیشوایان معصوم (علیهم السلام) عبارت است از سرایی عجین و آمیخته با انواع رنج ها.پروفسور سید حمیدرضا علویکتاب شیوه تدریس و کلاس داری
بهترین روغن های مخصوص ماساژ بدن و نحوه استفاده از آن ها
روغن ماساژ چیست؟
بعد از یک روز کاری خسته کننده هیچ چیز مانند ماساژ نمی تواند ذهن و بدن شما را آرام و ریلکس کند، ماساژ با یک روغن ماساژ با کیفیت باعث آرام سازی بدن و بهبود عملکرد غدد، بافت ها و عضلات می شود.
همه ی روغن گیاهی نمی توانند اثر آرام بخشی بر روی بدن داشته باشند و به عنوان روغن ماساژ استفاده شوند. روغن ماساژ، یک روغن حامل یا از انواع روغن های ضروری است که سریع جذب بدن شده و باعث ریل
و من افتادم زخمی بر خاک
دخترک رفت و پسر نیز مرا تنها بر خاک گذاشت
خنده و گریه یشان رفت به باد
سیب دندانزده ی خاک آلود
اینچنین می گوید :
ساعتی رفت و من آزرده شدم
همه در فکر شدم چه کسی من را  از زمین بر خواهد داشت
چه کسی باز مرا خواهد خواست
که صدایی آمد کولی غمزده ای دید مرا ا
اشک شادی در چشم
از زمینم بر داشت
و مرا با خود برد
او که در گوشه ی مخروبه اطراف دهات
پدر پیری داشت
شاد و خندان به پدر کرد سلام
پدر امروز خدا سیبم داد
تا که باهم بخوریم
جای دندا
لولا آرام بند ارزان قیمتلولا آرام بند ارزان قیمت را می‌شود از راه‌های مختلف پیدا کرد. لولا آرام بند انواع مختلفی دارد. هرچه کیفیت و مرغوبیت مواد سازنده‌ی آن بیشتر باشد، قیمت آن هم گرانتر می‌شود. اما پیدا کردن لولا آرام بند ارزان قیمت به معنی خرید لولا آرام بند بی کیفیت و نامرغوب نیست.
لولا آرام بند ارزان قیمت
لولا آرام بند ارزان قیمت را می‌شود از راه‌های مختلف پیدا کرد. لولا آرام بند انواع مختلفی دارد. هرچه کیفیت و مرغوبیت مواد سازنده‌ی
تو برای من شبیه ادبیات بودی. 
معشوقی که بی‌دلیل و بی‌بهانه رها کردم. رها کردن بی‌دلیل وجه اشتراکتان بود. آن‌قدر آرام اتفاق افتاد که حتی درست به خاطر نمی‌آورم چطور و چه زمانی به انتهای مسیر خود رسید و آن‌قدر بی‌دلیل که هنوز بعد از تمام روزها و ماه‌ها دلم نمی‌خواهد از خودم بپرسم که چرا. 
 
- پیاده رفتن قسمتی از مسیرم که به ناچار از کوچه‌ی قدیمی‌تان گذشت وقتی که تمام مدت باران می‌بارید، بهانه نوشتن این جملات بی‌معنا..
این پاورپوینت در 24 اسلاید طراحی شده است در این پاورپوینت مطالبی از اطلاعات ابتدایی در مورد اقیانوس ها،اهمیت اقیانوس ها،حاشیه شرقی اقیانوس آرام و گسل سن اندریاس،بررسی‌های مورفولوژیکی اقیانوس آرام،عجایب اقیانوس آرام و سایر مطالب مفید و ارزنده در مورد اقیانوس آرام از به روز ترین منابع جهان گرد آوری شده است که امید واریم رضایت شما عزیزان را جلب نماید
جهت دانلود فایل کلیک کنید
هر شئ وقتی آرام می‌گیرد که به موطن خودش برگردد.
بحثش را هم می‌توان در طبیعیات یافت لکن حرف من چیز دیگر است!
این گم‌گشتگی همان عدم بازگشت به موطن اصلی و سکنی در غیر موطن او را آشفته نموده و همین شده که آن یکی لباس پاره بپوشد و دیگری در کوی و برزن عربده بزند.
آن‌کس که موطن خودش را بیابد، آرام است و به بودن او باقی آرامند ولی امان از گمراهان که موطن را گم کردگانند...
نام کتاب : چغک
گردآوری و تألیف : صهبا
انتشارات : ایمان جهادی 
توضیحات :
این کتاب داستانی است مستند که روایتگر زندگی پسربچه‌ای شجاع و باهوش به نام حجت الاسلام محمد مهدی فقیهی می باشد این کتاب درباره حوادث روزهای نهم و دهم دی ماه سال ۱۳۵۷ در مشهد مقدس نوشته شده است که رهبر انقلاب اسلامی از او به نام چغک یاد کرده است که به معنای پرنده زبر و زرنگ باشد این کتاب دارای ۳۵۹ صفحه می باشد و مناسب گروه سنی 
قطعه ای از کتاب :
نمیدانم آقا مرا به یاد خواهند آ
بلند شو و همراه کلاغ قصه ها به خانه ام بیا
اینجا یکی از بودهای قصه سال هاست
چشم انتظار آن یکی نبود نشسته است !
 
 
 
تنم لرزید وقتی لبخند غریبه
سردی نگاهش را آب کرد …
 
 
 
 
او رفت همین …قصه ام کوتاه بود به سر رسید !کلاغ جان تو هم برو شاید جایی دیگر قصه ای زیبا منتظرت باشد 
 
 
 
او بدون تو آرام است !آرام بگیر دلم
 
بعدتو بغض و لبخندم را به هم آمیختماز تو شعری گفتم و اشک خدا را ریختمبعد تو طعنه ی ثانیه آزارم میداد،ساعتم را در وسط شهر به دار آویختم
برای قهوه سرد و غذای شب مانده
برای دیدن صدباره ی پدر خوانده
برای آن ها که در تنت مرور شدند
به خاطر آنهایی که از تو دور شدند
به خاطر غزل گیر کرده در دهنت
برای مرده ی جا مانده زیر پیرهنت
برای چاقو دادن به دست های جدید
برای دوست شدن با شکست های جدید
به خاطر همه گریه های نیمه شبی
خدای گم شده در چند جمله عربی 
برای خاطر شعر، این دکان رنگ رزی
برای این ادبیات فاخر عوضی 
به رقص مرگ میان تنت ادامه بده
نفس بگیر و به جان کندنت ادامه بده
 
قبل از انقلاب با ابراهیم به جایی می رفتیم، حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگر عجله نداشتی؟ همین طور که آرام حرکت می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم! من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می کشید و آرام راه می رفت. ابراهیم گفت: اگر ما تند از

همه خواسته ها زمان دارند.
هدف های بزرگ، مانند دویدن هستند!
برای رسیدن به هدف های بزرگ، باید تلاش های کوچک را جدی گرفت. 
برای دویدن، ابتدا باید راه رفت،
سپس قدم ها را تند کرد
و بعد دویدن را رقم زد...
دویدنِ ناگهانی و بدون مقدمه، هر کس را از نفس می اندازد.
آرام آرام پیش روید تا مدار تان تغییر کند
از هر مرحله لذت ببرید و هماهنگ با خلقت هستی باشید.
 
درب اتوماتیک آرین.
نمایندگی فروش جک آرام بند در تهران.
نمایندگی فروش جک آرام بند در تهران.
نمایندگی فروش جک آرام بند در تهران.
نمایندگی فروش جک آرام بند در تهران.
نمایندگی فروش جک آرام بند در تهران.
درب اتوماتیک آرین ----------02177809303
استاجی ---------09125149705-----09906680332
درب اتوماتیک آرین ----------www.ariandoors.com
و تو حتما مقاومت در هم شکسته ام را می بینی
و از راز اشک من با خبری
و تو می دانی که چرا و چگونه تمایلات من تغییر می کند
چگونه از مردم می رمم
و به کنج نهانی کشیده می شوم
و خلوت را بیش از پیش دوست می دارم
حالا اگر کسی مرا به گوشه نشینی سوق دهد یا در خانه ماندن را بر من تحمیل کند، طغیان نخواهم کرد..لج نخواهم کرد
لبخند می زنم و می گویم: از خدایم است...
دیگر مدام به این فکر نمی کنم که حق من چیست
من وظایفی دارم
که تو مرا ذره ذره با آنها راضی می کنی
و من آرام آر
و تو حتما مقاومت در هم شکسته ام را می بینی
و از راز اشک من با خبری
و تو می دانی که چرا و چگونه تمایلات من تغییر می کند
چگونه از مردم می رمم
و به کنج نهانی کشیده می شوم
و خلوت را بیش از پیش دوست می دارم
حالا اگر کسی مرا به گوشه نشینی سوق دهد یا در خانه ماندن را بر من تحمیل کند، طغیان نخواهم کرد..لج نخواهم کرد
لبخند می زنم و می گویم: از خدایم است...
دیگر مدام به این فکر نمی کنم که حق من چیست
من وظایفی دارم
که تو مرا ذره ذره با آنها راضی می کنی
و من آرام آر
و تو حتما مقاومت در هم شکسته ام را می بینی
و از راز اشک من با خبری
و تو می دانی که چرا و چگونه تمایلات من تغییر می کند
چگونه از مردم می رمم
و به کنج نهانی کشیده می شوم
و خلوت را بیش از پیش دوست می دارم
حالا اگر کسی مرا به گوشه نشینی سوق دهد یا در خانه ماندن را بر من تحمیل کند، طغیان نخواهم کرد..لج نخواهم کرد
لبخند می زنم و می گویم: از خدایم است...
دیگر مدام به این فکر نمی کنم که حق من چیست
من وظایفی دارم
که تو مرا ذره ذره با آنها راضی می کنی
و من آرام آر
در این دنیا که همه سگ دو می زنند تا چیزی بشوند، تو دنبال "هیچ" شدن باش. فانی محض شو. فرض کن مرگ حالا آمده است و تو آرام آرام هرچه داشته داده ای و تمام. نه بسته دل به هیچ کس، نه بسته جان به هیچ جا. رها باید شد ازین همه کثرت، رها. مثل آنکه می گفت، "در عدم افکندم آخر خویش را/ وا رهاندم جانِ پر تشویش را". نیّت کن که می خواهم در بین این همه هیچ نخواهم‌، به هیچ چیز نرسم، هیچ آرزویی، هیچ گفت و گویی، مطلقاً هیچ باشم. آنچه گفته اند و فرض است را انجام دهم و تمام. ت
آرام و فاطمه دارن درس می خونن منم نشستم نزدیک شون و دارم کتاب می خونم. آرام میگه کتاب نخون. میگم چرا؟! تو که داری درس می خونی منم اینطوری مشغولم. میگه نه من درس می خونم ولی تو کتاب نخون میگم پس چیکار کنم؟ میگه بشین مارو نگاه کن:|:)
 
جدیدا تا جلو روش کتاب باز می کنم شروع می کنه به غر زدن..
 
 
موسس «آپارات» اعلام کرده است که به دلیل اعمال تحریم‌های بین‌المللی سرویس‌ آنها از دسترس خارج شده است. 
 
بنابر گزارش پیوست، محمدجواد شکوری در توییت خود اعلام کرد که به دلیل اعمال #تحریم‌ های بین‌الملی از طرف شرکت ثبت کننده دامنه، این سرویس اشتراک‌گذاری ویدئو بدون اطلاع قبلی از دسترس خارج شده است. او در این توییت تاکید کرده که در حال انتقال به شرکت ثبت دامنه جدید هستند و امیدوار است که این فرایند بیشتر از یک روز زمان نبرد. 
 
همچنین او در
باید نور، همین نورِ آرام مهتابی اتاق باشد که با روشنایی نارنجی آباژور کوچک ترکیب شده و موسیقی، هوا را به طرب آورده باشد. باید عشق از حرکت‌های ریز فرشته‌های کوچک، سینه‌ام را پر کرده باشد. باید تو باشی و با صدای نرمت بپرسی: «کاری نداری؟» نه عزیزم. چه هر کلامی از دهان تو، آرامش دل من است. چه تکرارناپذیری تو. چه هر روز تازه‌ای. 
- مش قاسم! آدم چطور می فهمد که عاشق شده است؟
+ واللّه، بابام جان... دروغ چرا؟... اونکه ما دیدیم اینجوری است که وقتی خاطر یکی را می خواهی.. آن وقتی که نمی بینیش توی دلت پنداری یخ می بنده... وقتی می بینیش یک هُرمی توی دلت بلند میشه، پنداری تنور نانوایی را روشن کردند... همه چیز دنیا را، همه مال و منال دنیا را برای او می خواهی، پنداری حاتم طایی شدی... خلاصه آرام نمی گیری..
 
 
از کتاب دایی جان ناپلئون نوشته ایرج پزشکزاد
 
گمان کردی نفهمیدم ؟ من همه چیز را می دانم . خونِ روی دیوار را دیدم . آخرین زوزه ی دردناکش را شنیدم و لرزیدم . تکان تکان خوردن مردمک های نمناکش را به خاطر سپردم ، من پنجه هایی که آخرین رمق را بر گلوگاه زمین ریختند و فشردند ، و فشردند ، و فشردند ؛ بر حنجره ی جهان حس کردم
و چشم های تو را ؛ ای محبوب ترین من !
و اشک هایت را . اشک هایت ؟ 
از آنها وام دار کدام ابر بودی ؟ کدام آسمان را بازیچه‌ی زنشِ آرام پلک هایت کردی که می باریدی و داشتی جهان را در بارانی غری
روش صحیح ماساژ صورت
 
 
حرکت نرم ماساژ را هر روز یک ربع میتوان انجام داد و باید به خاطر داشته باشیدکه قبل از ماساژ پوست تمیز و با ژل یا کرم آغشته شود زیرا ماساژ روی پوست خشک باعث باعث ایجاد خستگی و چروک می شود خیلی خوب است ک نحوه ماساژ دادن را یک بار توسط افراد مجرب ببینید و سپس آن را اعمال کنید.
 

 
در اینجا ما به بیان ساده و بااستفاده ازاشکال مختلف نحوه ماساژ دادن راآموزش میدهیم در آغاز ماساژ را با حرکات نرم آغاز میکنیم1-حرکات نرم:که به صورت آر
نمیدانم چرا اینطوری شده ام!کلا باران که می‌بارد، حال دلمان به هم می‌خورد...نمی‌فهمم چرا اینطوری میشوم... اصلا یهو همه خاطراتت، همه حرف هایی که در ته قلبت مانده، همه و همه یهو زنده می‌شوند...یهو همه حرف هایی که دلت میخواهد بزنی و از خاطر برده ای، یهو، همه و همه، زنده می‌شوند...کاش دیگر باران نبارد!...یا لااقل اگر می‌بارد،...آرام ببارد!... مراعات دل خسته مان را بکند... اخر گوشه دلمان کودکی، خواب رفته!کودکی که خیلی خسته است...خسته از زندگی..از دنیا با
نمیدانم چرا اینطوری شده ام!کلا باران که می‌بارد، حال دلمان به هم می‌خورد...نمی‌فهمم چرا اینطوری میشوم... اصلا یهو همه خاطراتت، همه حرف هایی که در ته قلبت مانده، همه و همه یهو زنده می‌شوند...یهو همه حرف هایی که دلت میخواهد بزنی و از خاطر برده ای، یهو، همه و همه، زنده می‌شوند...کاش دیگر باران نبارد!...یا لااقل اگر می‌بارد،...آرام ببارد!... مراعات دل خسته مان را بکند... اخر گوشه دلمان کودکی، خواب رفته!کودکی که خیلی خسته است...خسته از زندگی..از دنیا با
با آدم های زیادی می شود صبح تا عصر جمعه را گذرانید
طوری که نفهمی آفتاب صبح جمعه ات کِی غروب کرد!؟
آنها که دل زنده اند
آنها که دل و دماغ یک جا نشستن و صحبت های طولانی را ندارند
آنها که آدم های دست توی دست دویدن و خندیدن و قهقهه اند!
اما آدم های کمی هستند که می توان دلتنگی غروب جمعه را با آن ها سر کرد
همان ها که عصرهای جمعه ی عمرشان ، دلِ شان برای کسی گرفته
همان ها که می توانند مسیرهای طولانی را آرام کنارت قدم بزنند و حوصله شان سر نرود!
 همان ها که بی
قاووت و یک دنیا خاصیت
به خاطر آن‌که قاووت از دانه‌های روغنی و گیاهان دارویی تهیه می‌شود، سرشار از اسیدهای چرب ضروری مثل امگا ۳ و امگا ۶ است. کلی آنتی اکسیدان دارد که از بدن‌تان در مقابل بیماری‌ها دفاع می‌کند و پر از املاح معدنی مثل آهن، کلسیم، فسفر، روی و… است.
همچنین ویتامین‌هایی مثل ای، دی و ب دارد و چون عموماً طبیعت آن گرم است، خاصیت آرام‌بخشی هم دارد.
قاووت برای دوران نقاهت خیلی خوب است و کمک می‌کند تا بدن‌تان زودتر بازسازی بشود. و
امروز آرام داشت وسایلشو مرتب می کرد دندان بچگی هاشو پیدا کرد و گفت میذارم زیر بالشم تا فرشته ها برام پول بذارن.گفتم آرام!!!!
همین طوری نگام کرد و متوجه شد و بعد گفت شما میذاشتین؟!! گفتم آره. دیگه همین طور نگام می کرد..اصلا باورش نمیشد.گفتم آرام مگه بچه ای؟الان که دیگه خودت می تونی واقعیت ها رو تشخیص بدی.. یعنی نمی دونستی ؟! گفت نه.بچم بهت زده شده بود، اصلا باورش نمیشد..یه لحظه از خودم بدم اومد که طوری رفتار کردم که هنوز که هنوزه اون متوجه نشده پولو
زن سینی چای را بهانه کرد و کنار مرد نشست ، مرد اخبار را بهانه کرد و از زن فاصله گرفت . زن نزدیک شد و آرام دست مرد را گرفت ، مرد بی حوصله دست از دست زن کشید . زن حرف زد ، مرد سکوت کرد . زن خندید ، مرد سرد بود . زن مادر شد ، مرد عاشق . زن تنها شد ، مرد نفهمید . زن پیر شد در آینه ، مرد نبود .  زن رفت ، مرد سرش را بر گرداند ، تنها مانده بود میان یک قبرستان بزرگ ، و عکس زن که به او لبخند می زد‌ . مرد گریه کرد ، دیر شده بود ؛ زن خندید ، تنهایی تمام شد . مرد فریاد زد
دانلود آهنگ رضا بهرام گل عشق
همینک شنونده ترانه جدید رضا بهرام بنام گل عشق از تو باشید از رسانه آپ موزیک
Exclusive Song: Reza Bahram | Gole Eshgh With Text And Direct Links In UpMusic

متن موزیک گل عشق از رضا بهرام:
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
در پی چشمت شهر به شهر خانه به خانه
شم روانه گل عشقم را چیدی دانه به دانه چه عاشقانه ♩♬♫آرام آرام آتش به دلم زدی بنشین که خوش آمدی رویای من ♩♬♫این تو این جان من شوق چشمان من عاشق ها میکشی زیبای من ♩♬♫در پی چشمت شهر به شهر خانه به خانه ♩♬♫
ش
بیارام آرام، ای دلِ نازک ِ خستهامشب خورشید بر بالینت خواهد آمدو رخت خستگیت را با جامه ای از تار و پودِ قدردانی بدل خواهد کردآرام بیارام خورشید لبخندهایش را به تو هدیه دادهوقتی فرمان میراند و تو گردن مینهیخورشید عطشانم آغوش گسترانیده برای آرمیدنتشاید آواز حزین سرخش را به پاداش امروزتفردا از گلوی تو سر خواهد دادآن خورشید عطشانِ گلو...آخر شاهم را گلو بریده اند... 
حد توقعتان را از همه چیز و از همه کس پایین آورید تا کمتر رنج برید و آرام تر باشید. در وهله اول از دنیا انتظار آسودگی نداشته باشید، زیرا تعریف اولیه دنیا از دید قرآن کریم و پیشوایان معصوم (علیهم السلام) عبارت است از سرایی عجین و آمیخته با انواع رنج ها.پروفسور سید حمیدرضا علویکتاب شیوه تدریس و کلاس داری

18 تکنیک برای آرام شدن در 5 دقیقه
 
  
چگونه آرام شویم
 
برای غلبه بر استرس های روزانه و رسیدن به آرامش اعصاب ، نیاز به سفر نیست و راه های سریع تری هم پیدا می شود.
سفر به یک جزیره خوش آب و هوا و پیاده‌روی در جنگل یا لب ساحل و سرگرمی برای ارامش اعصاب در یک آخر هفته رویایی راه‌حل ایده‌آلی برای خداحافظی با نگرانی‌ها و استرس‌هاست ولی خیلی وقت‌ها ما فقط 5 دقیقه یا کمتر وقت داریم تا خودمان را پیدا کنیم و به آرامش اعصاب برسیم. راهش را بلد نیستید؟ 
فقط تبر نیست که به درخت آسیب می‌زند. آب که پای درخت نریزی، می‌خشکد. از درون می‌پوسد و خالی می‌شود. آن‌وقت به کوچک‌ترین بادِ خزانی فرو می‌ریزد. 
عاشقانه‌ها همیشه که با زخم جفا و خیانت سرنگون نمی‌شوند، بیشترشان آب نمی‌خورند. همان دوستت دارم‌های هر روزه، همان نگاه‌ها و ملاحت‌ها، همان‌ها پایشان ریخته نمی‌شود که می‌میرند. کم‌کم، آرام ...!
باد ملایمی لابه‌لای موهایم می‌پیچید. خورشید در زمینهٔ نارنجی رنگی آرام آرام پایین می‌رفت. خیابان شلوغی بود و صدای بوق ماشین ها سرسام آور. اما من آرام بودم، آنقدر آرام که می‌توانستم صدای پچ پچ درخت‌های حاشیهٔ خیابان را بشنوم. با دیدن عکسم توی ویترین مغازه ای به یاد آوردم که چقدر شال‌گردن و جوراب های بلند راه‌راهم را دوست دارم. باد کمی شدیدتر در آغوشم کشید. چشم هایم را بستم تا بوسه هایش را بهتر روی پوستم احساس کنم. آنگاه دست هایم را مثل یک
دوستت دارم...
به سان یک دیوانه، به سان یک سرباز 
به سان یک ستاره سینما 
دوستت دارم، به سان یک گرگ، به سان یک پادشاه 
به سان انسانی که من نیستم 
میدانی من اینگونه دوستت دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخند
 
وصیت نامهبسم الله الرحمن الرحیمپس از شهادتم چشم های مرا باز بگذارید تا بدانند که این راه را با آگاهی و چشم باز انتخاب کرده ام و دستهایم را بیرون بگذارید تا بدانند به خاطر دنیا به این راه نرفته ام و دنیا پرستان بدانند که چیزی با خود نبرده ام و مشتانم را گره کنید تا ظالمان و کافران و منافقان بدانند که جسم بی جان من نیز لحظه ای آرام نخواهد بود .یاورمعروف خانی
 
خیره شو 
اتفاقات بزرگ آرام رخ می دهد 
مصل عشق های عمیق 
سریع نیستند 
شاید فکر کنی همه چیز ساکن است 
اما باید خیره شوی 
تا لحظه لحظه حرکتش را ببینی و کیفش را کنی 
آرام باش 
دوست داشتن صبوری می خواهد 
تمرین اهتسگی می خواهد 
 
 
 
 
 
مثل یک طلوع 
مثل یک غروب 
مثل یک سال نو شدن که از فروردین تا فروردین هر روز هروز ارام ارام اتفاق می افتد و در یک لحظه نتیجه حاصل می شود 
در یک لحظه روز می شود و دیگر شب نیست 
در یک لحظه ماه پشت اببر ها می رود و کم کم پنه
یه علامت سوال بزرگ گوشه ذهنم قرار گرفته...اتفاقات، صداها، جنگیدن‌ها مدام مرور می‌شود...هر بار یک جواب پیدا می‌کنم، بعد دست می‌کشم بر دلم که ببین چه خوب شد...کمی آرام میگیرد، نق و نوقش را کم می‌کند اما دوام نمی‌آورد و دوباره...بین همه جواب‌ها، یکی هست که بیشتر راضی‌اش می‌کند"اگر حکم، حکم خداست... اگر او از همه بیشتر بنده‌هایش را دوست دارد... اگر او حواسش بیشتر از همه جمع است... پس یقینا کله خیر... پس در دل این غصه‌ها خیر هست..." بعد که این‌ها
عمری به آرامش خوابیدیم و تو شدی حافظ امنیتمان در حالیکه روی کوه ها و تپه ها به دنبال شهادت میدویدی...سرانجام وقتی که ما هنوز در خواب بودیم شهادت, تو را در آغوش کشید و زمان خواب آرام تو هم فرا رسید....سردار... آرام بخواب  که پیکر در خون طپیده ات نیز آرامش را از چشمان از حدقه بیرون زده ی دشمنانت ربوده و خواب را برایشان حرام کرده است. سردار .... آرام بخواب که علمت بر زمین نخواهد ماند... امشب مهمانی عرشیان است و اندوه فرشیان. یارانت به استقبال آمده اند و م
سلام به همه مادرها و پدرهای عزیز
دیروز داشتم یکی از کتابهای تربیتی را مطالعه می کردم که توصیه می کنم شما هم بخونید تا حالا دو سه بار بهش رجوع کردم و جاهایی که هایلایت کردم را خوندم.
خیلی قطور نیست و فکر نمی کنم زیاد وقتتون را بگیرد.
احتمالا اکثر جملاتش را هم که بخونید مثل من می گید اینو که خودم هم می دونستم اما یک جمله تاثیر گذار داره که هنوز که از دست فرزندم از کوره می خوام منفجر بشم به یادش می افتم. 
"وقتی شما سر کودک فریاد می زنید یعنی به او می
از ازل، خواب عشق با آمدن تو تعبیر می شود.
محبت با اجازه تو از کلبه عشق خارج می شود.
صداقت با یاد تو محکم تر گام بر می دارد
و 
احساس با نسخه تو برای آدمیان تجویز می شود.
مادرم ...
ای زیباترین زیبایی عالم ...
ای الفبای وجود من ...
ب خاطر ساعاتی که مرا با خود حمل میکردی 
ب خاطر ساعاتی که مراقب من بودی
از تو سپاس گزارم 
و
ب خاطر مهر مادرانه و نابت
ب خاطر بهشتی که فقط خداوند قیمتش را می داند 
برایم دعا کن ...
دعا کن که در بحبوحه پلیدی ها و ناملایمات روزگار دست
چگونه سیستم عصبی خود را آرام کنیم







سلامت نیوز: مشکلی که درباره استرس آورها وجود دارد این است که هر روز خود را نشان می دهند.
سیستم عصبی خود را اینگونه آرام کنید
ادامه مطلب
چربی گیر فاضلاب
 
چربی گیر فاضلاب : چربی گیری نیز به روش کاملا  آرام سازی فاضلاب و گرفتن چربی از روی سطح آب صورت می پذیرد.
چربی گیر آشپزخانه : چربی گیر فایبر گلاس عملکرد خیلی ارام – کارکرد آرام سازی فاضلابها
چربی گیر رستوران : مانند چربی گیر فایبر گلاس آشپزخانه – کارکرد آرام سازی با مدیا و گرفتن چربی با روش آرام سازی فاضلاب
چربی گیر هتل : چربی گیر فایبر گلاس با ابعاد دلخواه – و نوع و جنس از فایبر گلاس تقویت شده دارای ونت هوا – عملکرد آرام سا
دانلود فیلم سینمایی نفس های آرام با کیفیت عالی 1080p Full HD
فیلم ایرانی نفس های آرام به کارگردانی میثم هاشمی طبا
کارگردان: میثم هاشمی طبا | ژانر: اجتماعی، خانوادگی | سال تولید: 1395 | انتشار: 1398
مدت زمان: 88 دقیقه | نوع: ویدئویی | مخاطب: خانواده | کیفیت ویدئو: WEB-DL
فرمت: MP4 | حجم: متفاوت | تهیه کننده: علی مصفا و حافظ احمدی
خلاصه داستان:محیا و رضا زوج جوانی در آستانه ازدواج هستند. رضا مهندس معمار است و محیا شاگرد و نامزد اوست. حادثه ای برای محیا اتفاق می‌افتد
فقط با #ولایت_مداری آرام شوید
عموم مردم و بخشی از بدنه حزب الله از بیانات رهبری در حمایت از تصمیم سران قوا در مسئله #گرانی_بنزین قانع نشده و هیچ تبیین و تحلیلی را هم قبول ندارند. سال 60 وقتی آیت الله خامنه ای به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند قصد داشتند آیت الله مهدوی کنی یا فرد دیگری را برای نخست وزیری معرفی کنند
ادامه مطلب
بانو جان
ای کاش میشد بدایت هر روز بنویسم که چقدر در لحظاتی تو را مطالبه میکنم
تو را برای همفکری
تو را برای اینکه سر بر بالین بگدارم‌ ارام شوم و دوباره شروع کنم
همچون کودکی که دوان دوان و گریه کنان به مادر خویش پناه میبرد آرام میگیرو و دوباره
بانو جان 
چه کنم با این بی تابی و تمنای دلم
ای کاش فقط میدانستی که این یک تمنای هزار تو برتوست 
که جز خدای تو و با دستان تو آرام نمیگیرد
بانو جان
دریابم مرا
مرا که سرگردان و بی‌آشیان مانده‌ام از طوفان بگیر و به خانه‌ی خودت ببر. زخم‌هایم را مرهم بگذار، آب‌ و دانم بده. آرام سرم را نوازش کن و زیرلبی برایم آواز بخوان. مرا نگه دار تا التیام بال‌های شکسته‌ام و قصه‌ی پرواز را در گوشم تکرار کن پیش از آن‌که از خاطر ببرم. باز مرا در پناه خودت جا بده تا ببالم و به قوت تو بایستم و از دستان تو پرواز کنم تا آسمان آبی خورشید. 

خ. حلال کنید لطفاً هرچه که گذشته بین ما. دل‌هامون رو پاک کنیم از آزردگی‌ها و بستگی
پروردگاراخود را تقدیم تو میدارمبا من کن و از من ساز آنچه خود اراده کنیاز اسارت نفس رهایم کنتا انجام اراده ات را بهتر توانممشکلاتم را بگیر تا پیروزی بر آنها شاهدی باشد، برای کسانی کهبا قدرت توعشق توو راه تویاریشان خواهم دادباشد که همیشه بر اراده ات گردن نهم.آمینشبتون آرام :)
عشق مایه ی درد سر است ، این درد سر می ارزد به زیبایی که در عشق پنهان است. عشق شیرین است .مانند نبات که در دهانت آب می شود .باید آن را بدون آن که گاز بزنی و یک جا تمامش کنی ، آرام آرام بمکی تا طعمش را بهتر حس کنی. زندگی شاید آن جشنی نباشد که آرزو یش راداشتی. حال که به آن کلبه کوچک ولی باصفا با دیوارهای بی روح که خودت باید آن را با عشق رنگین کنی دعوت شده ای تا می توانی درآن زیبا برقص. شاخه و بال هایت را باز کن وبا تمام وجودت ذره ذره عشق را حس کن. اگر قرار
اینجا مثل قبرستان بی گور شده برایم.تا دست به قلم میشوم اشکهایم سر میخورد روی گونه هایم..
کاش به راحتی نوشتنش بود، مثلا بنویسی آرام باش و آرام شوم.نمیدانم چرا در عین حال که همه چیز معنایش را برایم از دست داده باز هم غمگینم.تمام شب را بیدارم.در همان گروه مجازی نگاه میکنم به کلمات اینو آن.نمیدانم به دنبال چه می گردم.هرچه هست نزدیک نیست.بعد بی حوصله میشوم و سرم را میکنم توی بالشت خودم را میزنم به مردن.حتا پریود هم نیستم..نمیدانم چه مرگم است..
چگونه سیستم عصبی خود را آرام کنیم







سلامت نیوز: مشکلی که درباره استرس آورها وجود دارد این است که هر روز خود را نشان می دهند.
سیستم عصبی خود را اینگونه آرام کنید
ادامه مطلب
غرقِ در دود و سکوت و حالی بد از بارانی سهمگین!
درب اتاق قفل است ، پنجره‌ای نیست و فانوسی که نفت‌ش به اتمام رسید.
دمر روی زمین ...
زمزمه‌های زیر لب خبر از مردی شکسته دارد ...
اکنون چه ساعتی از روز است؟
اصلا روز است یا شب؟
این لباس را کی به تن کردم؟
چشمانم گرم خواب است ، آرام آرام میگذارم پلک‌هایم خودشان به هم برسند!
و با دهانی پرخون ، به آخرین اصوات تنفسم اجازه‌ی خاموشی میدهم ...
ساعت مرگ : ۰۳:۲۵ بامداد
- بیمار اتاق شماره ۴۲۷
خیلی از افراد سفر را به قصد تمدد خاطر و برای
دور شدن از هیاهوی زندگی روزمره می روند، اما این قسم از سفرها نیازمند یک اقامت
آرام است و باید همه ی امکانات تمام و کمال در اختیارتان باشد. پس انتخاب هتل
بسیار مهم است؛ به بیان دیگر باید در نظر داشته باشید برای رفاهتان چه توقعی از
هتل دارید.
خوشبختانه این روز ها با امکان رزرو هتل به صورت
غیر حضوری می توان همه امکانات و تجهیزات هتل ها را بررسی کرد. با دیدن تصاویر و
نظرها خیلی بهتر می شود به قیاس و تحلیل
 
رسول خدا (صلی الله علیه و آله):ای بندگان خدا، به خاطر خدا دوست داشته باشید و به خاطر خدا غضب کنید، به خاطر خدا یاری کنید و به خاطر خدا دشمنی کنید،همانا به ولایت الهی نمی رسید مگر اینکه چنین باشید و طعم ایمان را نمی چشید مگر اینکه اینچنین باشید.صفات الشیعه، ص45.
زمان آرام آرام میگذرد و من امروز خودم را مجاب کردم که برای اولین بار بشینم و انتظار آمدن بچشم. خسته از رفتن؟ نه می خواهم ببینم وقتی دست هایم را می گشایم برای آغوش، در مقابل دست های باز شده می بینم. عشق فلسفه عجیبی دارد. باید هزار بار بگویی دوستت دارم تا باور کند اما با یک برگرداندن نگاه، همه چیز را از دست خواهی داد. خواهد آمد؟ بگذار از انتظارم لذت ببرم. اگر نه آمد؟ وقت برای نوشتن زیاد هست، انگار سایه ای از دور داره نزدیک میشه، می بینی؟
از خویش سخن می‌گوید، انکار می‌کند، می‌ترسد، شک می‌کند، می‌پرسد، تأیید می‌کند، تکذیب می‌کند. آرام می‌خواهد، لیکن آرام نمی‌گیرد، چرا که به راه نمی‌افتد.
در سکوت می‌راند، از عشق سخن می‌گوید، نمی‌ترسد، در یقین می‌بالد، نه تحسین می‌کند و نه می‌نالد. آرام نمی‌خواهد، لیکن آرام است، چرا که در راه است.
هیچ حرفی، هیچ عقیده‌ای، هیچ نشانه‌ای. هیچ ‌کس نخواهد آمد. آنکس که می‌خواهد، برمی‌خیزد. آنکس که باور دارد، عمل می‌کند. جویای برکت حرکت
وقتی تنهایی تا مغز استخوانت نفوذ می کنه تمام روز از درد به خودت می پیچی و در حالتی نیمه هوشیار ، شروع می کنی به هذیان گویی ...
آنوقت نهایت محبت اطرافیان بهت اینه که بگن : حالت چطوره ؟ 
.
.
.
و تو آرام آرام اشک بریزی 
نه از سر درد ، بلکه از سر " درد "

پ.ن: 
اهل رو نوشتن نبودم ، اما هم این درد لعنتی امان بریده و هم خلوتی و خاک مرگی که اینجا پیچیده ، جسارت نوشتن داده /
* امروز اربعین است ... یاد 88/8/8 افتادم ... روزی که همه در شادی بودند و من باز هم در این تب وحشتن
آدمها در یک لحظه ...
با یک تلفن...
با یک جمله ...
با یک نگاه ...
با یک اتفاق....
با یک نیامدن..
بایک دیر رسیدن.
بایک "باید برویم"...
وبایک "تمام کنیم" پیر میشوند
آدمها را لحظه ها پیر نمیکنند..
آدم را آدم ها پیر می کنند...
سعی ڪنیم هوای دل همدیگر را بیشٺر داشٺہ باشیم

Open Commentsمشاهده مطلب در کانال
«عاشق، روزها و شب‌های هفته و ماه و سال را به حال خویش رها نمی‌کند.عاشق شبیه نمی‌سازد.عاشق دمادم چیزی را نو می‌کند؛ چیزی حتی بسیار بسیار کوچک را.»
«
- عسل! برایت یک عاشقانه‌ی آرام ساخته‌ام؛ یک انشای ساده‌ی مدرسه‌ای. خسته نیستی که بشنوی؟
+ خسته‌ام؛ اما چرا نمی‌شود یک عاشقانه‌ی آرام را وقت خستگی شنید؟
»
❤رمان آرام❤
 خلاصه رمان:مردی از جنس غرور که گذشته ی تلخی داشته و این تلخی زندگی باعث شده از مسبب آن انتقام بگیره ولی زندگی جور دیگه ای برای اون رقم می خوره که ناخواسته عاشق کسی می شه که قرار بود زندگی اونو مثل خودش تلخ و عذاب آور کنه ... 
برای خرید کتاب به پیج اینستاگرام مراجعه کنید.
 
❤رمان آرام❤  
خلاصه رمان:مردی از جنس غرور که گذشته ی تلخی داشته و این تلخی زندگی باعث شده از مسبب آن انتقام بگیره ولی زندگی جور دیگه ای برای اون رقم می خوره که ناخواسته عاشق کسی می شه که قرار بود زندگی اونو مثل خودش تلخ و عذاب آور کنه ...
  برای خرید کتاب به پیج اینستاگرام مراجعه کنید.       
وقتی تحویلش گرفتم، احساس عجیبی داشتم. قلبم می‌تپید؛ انگار کن که رفیق گم‌شده‌ام را دیگربار، یافته بودم. روحم نگران بود، روحم لبخند می‌زد، روحم احساس می‌کرد از تنهایی درآمده. سر شب، به سراغش رفتم. آرام‌آرام زیپ کاور را باز کردم و با دیدنش لب‌هایم شکفت. با احتیاط بیرونش آوردم. در چشم‌هایم ستاره‌های دنباله‌دار مشغول رفت و آمد بودند. کاسه‌اش را از نظر گذراندم، دسته‌اش را، پرده‌هایش را، خرکش را، سیم‌هایش را. همه‌چیز دوست‌داشتنی بود، هم
به خاطر میاورم که چقدر برادرم را دوست داشتم که بارها بدون اینکه صدای ماشینش را شنیده باشم دویده بودم جلوی در چون یکی درون من فریاد میزد برادرم پشت در ایستاده و وقتی در باز میکردم همسرش میپرسید ما که هنوز در نزدیم ؟چطور آمدی در باز کنی؟ و من میگفتم دلم گفت علی پشت در ایستاده...و همان دلی که انقدر آرام بود الان هزار پاره ست...پیر و چرک و خشن شده
اولین سالیه که میتونم بدون دغدغه ی درسی با خیال راحت به محرم برسم....
همیشه مجبور بودم ی کتاب بگیرم توی بغلم و در تایم سخنرانی بخونمش...درس خواندن تو مراسم عجیب برکت داشت...خیلی خوب یاد میگرفتم یادمم میموند.برعکس همیشه!!
اولین سالیم هست که کربلا رفتم...حسم متفاوته با سالهای قبل...
+دلم میخواد تهران بمونم آخه مراسم های اینجا رو بیشتر دوست دارم ولی وضعیت پدر شوهر هنوز کاملا استیبل نشده...به خاطر همین میربم شهرستان...
++التماس دعا
جانم از آرام رفت، آرام جان من کجا
 
هجرم نشان فتنه شد، فتنه نشان من کجا                                                                   
 من جور آن نامهربان دارم ز خاموشی نهان
 
اویم نیارد بر زبان کان بی زبان من کجا
 
#امیرخسرو_دهلوی  

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها